اما وقتی بهش فکر میکنم، به زندگی ای که دارم و جوری که هستم، همه چیز بدترین بلایی بود که میتونستم سرِ خودم بیارم. بدترین لحظه ای که میتونستم تو بدترین جا باشم.مثل اون صحنه ای که آقای لباس سورمه ای داره از سکوت لذت می بره و میمیرم.