خوب نمی‌دونم اما مطمئنم که شکسته‌م. از خم شدن و لبه‌یِ جایی بودن و این قضایا خیلی وقته گذشتم.  کلی پیر شدم و چیزی نمی دونم. من واقعا نمی‌شناسم کی با فلان آدم دوست بود؛ کی همه چیزو با فلانی تموم کرد؛ کی اینجا چیزی می نویسه؛ کی دستای سردی داره و کی بود که فرار کرد.